تصویر تزیینی

 

 

تلاش‌گر صنعت فقط با 9 ميليون تومان

 در همان يكي دو ماهه‌ي آغاز انقلاب كه بحث مستضعف در مقابل مستكبر و كوخ‌نشيني در برابر كاخ‌نشيني بسيار گرم بود و مسلمانان شيفته ی خدمت, چيني‌هاي مائونيستي و استالينيستي آن زمان را كه از موضع قدرت سهم خود را از انقلاب مي‌خواستند، به چالش مي‌كشيدند كه بياييد و ببينيد كه هم مي‌شود خداشناس بود، هم مي‌شود مسلمان بود و هم امكان توزيع عادلانه‌ي ثروت در يك حكومت غير كمونيستي هم وجود دارد، كم‌تر كسي (حتا مثل همين نگارنده با تمام بدبيني‌هايم) باور مي‌كرد كه روزي روزگاري نه به درازاي يك قرن و يا نيم‌قرن بلكه دو سه دهه بعد از همان انقلاب، كار اين مملكت صرفا بر محور پول بچرخد، وزيرش ميلياردها ثروت داشته باشد و خط‌كش اسكناس بشود تنها شاخص اندازه‌گيري هرچيزي، حتا تقواي مردم.

آمريكا، از روزي كه بنيان نهاده شد، كشوري بود ساخته و پرداخته شده براساس قواعد پولي و مالي و از همين روي هم به عنوان مظهر امپرياليسم همواره در تيررس چيني‌ها بوده است. با اين حال، حتا در همان آمريكا كه پول حرف اول و آخر را مي‌زند به جهت وجود قوانيني سفت و سخت، هركسي نمي‌تواند به صرف داشتن پول براي خود جايگاه‌سازي كند و هركسي هم نمي‌تواند با استفاده از ابزار پول، براي خود حيثيت و آبروي اجتماعي ايجاد نمايد. به عبارتي در آمريكا مي توان از راه‌هاي سالم و حساب‌شده تا هر ميزان ممكن پولدار شد، اما نمي‌توان به اتكاي همان پول دست به هر كاري زد.

در ايران امروز ما، به رغم آن همه آرمان‌هاي دلپسند بنيانگزار آن، اما مي‌توان از هر راهي پولدار شد و سپس با آن پول به هر كاري دست زد كه از آن جمله است خريد مقام‌ها و جايگاه‌هاي اجتماعي. در آمريكا، رسانه‌هاي وابسته به دولت كه از محل بودجه‌ي فدرال اداره مي‌شوند، به صورت مساوي در خدمت اقشار گوناگون جامعه هستند، در ايران امروز ما، اما رسانه‌هاي ديداري و شنيداري كه در انحصار دولت قرار دارند، امكانات خود را به هر صورت كه مايل باشند – بين صفر تا 100 – در اختيار اين و آن قرار مي‌دهند و يا نمي‌دهند. در يكي از نمونه‌هاي جديد و بسيار عجيب (البته براي اين نگارنده‌ي ساده‌لوح) اخيرا طرحي از سوي يك شركت همكار با صدا و سيما ارايه شده كه به رغم تعارفات اول آن و براساس همين طرح اگر كسي حدود 9 ميليون تومان داشته باشد، به عنوان يك تلاش‌گر صنعت معرفي خواهد شد. در مقدمه‌اي كه براي معرفي اين طرح نوشته شده آمده است:

 

”... اهداف سازماني در راستاي تامين و توليد اين برنامه، معرفي چهره‌هاي شاخص مديران كشور و تكريم همه‌جانبه ايشان در خصوص خدمات‌رساني به اقشار اين مرز و بوم تعريف و تبيين گرديده است“.

 

و در جايي ديگر:

”ناگفته اعيان ]البته عيان صحيح است[ است برنامه‌ريزي مذكور اهداف متعالي سازمان را در حمايت از صنايع داخلي، كيفيت كالا و محصولات، توانمندي‌هاي بالفعل و بالقوه موجود...“ خوب، حالا همه‌ي اين حمايت‌ها به چه بهايي؟ به اين بها:

”... هزينه مشاركت در اين برنامه جهت هر قسمت 000/500/87 ريال اعلام مي‌گردد“.

ملاحظه مي‌فرماييد. صدا و سيما در جهت حمایت از صنعت, پس از يك تريلي احترام و تكريم به تلاش‌گران بخش صنعت براي هر دقيقه از برنامه (زمان برنامه 8 دقيقه اعلام شده است) بيش از يك ميليون تومان از آنها طلب مي‌كند. فكر مي‌كنيد از اين برنامه استقبال خواهد شد؟

چرا نشود؟ حتما خواهد شد و حتما هر پنجاه قسمت آن پر خواهد شد. اما توسط چه كساني؟ تلاشگران واقعي صنعت؟ خير، توسط كساني كه سالهاست به يمن بي ‌حساب و كتاب بودن مملكت، برگه‌هايي با عنوان مجوز تاسيس و موافقت اصولي را در دست دارند، كارخانه‌هاشان بر روي كاغذ قرار دارد و الي ماشاءالله از رانت‌هاي گوناگون بهره مي‌برند و پرداختن دقيقه‌اي يك ميليون‌تومان براي كسب هويت و شهرت، پول خرد جيب‌شان است.

 

و اما سخني مديريت با صدا و سيما

جناب ضرغامي، سال‌هاست كه برنامه‌هاي سيما آن‌چنان تنگ‌نظرانه با توليدات داخلي برخورد مي‌كنند كه حد و حدود ندارد. گزارشگران شما اگر به نمايشگاهي مي‌روند و با صاحب صنعتي مصاحبه مي‌كنند. حتما سعي دارند هيچ نشانه‌اي از واحدي كه مصاحبه شونده به آن تعلق دارد، در كادر دوربین جاي نگيرد.

در جلسات هيات دولت و صدها جلسه‌ي كوچك و بزرگ، اگر دوربين گزارشگران شما حضور داشته باشد، بايستي برچسب‌هاي بطري‌هاي آب كنده شود و خلاصه دريغ از يك ”فريم“ تصوير رايگان كه بخواهد از سيماي شما پخش شود و اين در حالي است كه صاحبان واقعي صنعت كشور نياز دارند تا امكانات خود را از طريق رسانه‌اي كه بودجه‌اش به همگان تعلق دارد به جهانيان معرفي نمايند. سيماي شما نه فقط هرگز در جهت حمايت از صنعت گام برنداشته (البته حمايت رايگان) بلكه حالا هم كه مي‌خواهد طي يك برنامه 50 قسمتي به معرفي تلاشگران صنعت و تجارت بپردازد، باز هم جيب آنها را نشانه گرفته است.

باور داشته باشيد كه سال‌هاست كه به خودم مي‌گويم به تو مربوط نيست. اما در رابطه با اين طرح جديد، آنچه كه مرا وادار به نوشتن كرد اين بود كه كساني بيايند و با پول‌هايي بادآورده، سيماي شما را وسيله‌ي پرش‌هاي بعدي قرار دهند، زيرا صنعتگر واقعي امروز، آنقدر گرفتاري مالي دارد كه امكان ندارد بتواند چنين پول‌هايي را براي 8 دقيقه هزينه كند.

پس يادتان باشد كه اگر چند سال ديگر كساني آمدند و مدعي شدند كه گول برنامه‌ي تلويزيوني تلاش‌گران صنعت را خورده‌اند و هستي و نيستي‌شان بر باد رفته، از حالا شما مسوول هستيد.

سال‌ها پيش، پس از آن كه براي چند شب شاهد چاپ يك آگهي تمام صفحه زير عنوان برادران گلپايگاني در روزنامه كيهان بودم، به آن روزنامه زنگ زدم و گفتم از اين آگهي‌ها بوي كلاهبرداري مي‌آيد. جواب آنها واقعا خاطرم نيست. آگهي‌ها چاپ شد. سر و صداها خوابيد و يك‌سال بعد چيزي در حدود يكصد نفر آدم مالباخته تجمع كردند كه فريب آن آگهي‌ها را خورده‌اند.

مباد كه سيمايي كه هرگز به رايگان از هيچ اهل صنعتي دفاع و حمايت نكرده، كارش به جايي برسد كه به اين طرف هم بغلطد!

مردادماه 1388