قدرت پول, یا قدرت پارتی: هردو یا هیچکدام و فقط بی در و پیکری قوانین

 قدرت پول, یا قدرت پارتی:

هردو یا هیچکدام

و فقط

بی در و پیکری قوانین

 

 

زعفرانیه, کوچه تیموریان, روز روشن

این تصاویر را امروز پنج شنبه 16 دی ماه ساعت 12:30 ظهر در تهران, زعفرانیه, خ ماکویی پور, کوچه ی تیموریان گرفته ام. منطقه ی بسیار بالا نشین شهر و متعلق به دهک های خیلی بالای جامعه. یک جرثقیل از پشت و یکی دیگر از جلو کل خیابان را بسته اند, تا هم شغل شریف بساز و بفروشی آسیب نبیند و هم احتمالا نه آقای پیمانکار (که با این همه ماشین سنگین باید برای خودش کسی باشد) و نه آقای بسازنده, از خواب شب و میهمانی احتمالی پیش از آن در نمانند (بالاخره شب جمعه است دیگر!).

 

در تحقیقی که از ساکنین کردم گفتند این چندمین بار است که اینها کوچه را می بندند. ضمن آنکه یک بار موجب ریزش زمین و آسفالت شدند و یک بار هم موجب نصف روز قطع آب محله. به راستی این ناشی از قدرت پول آقایان است یا پارتی آنها یا هردو و یا هیچکدام و فقط دیده اند که هرکی هرکی شده پس آنها هم کاری را که دوست دارند انجام می دهند؟ من نمی دانم  و امیدوار هستم که شستم را هم داخل یک لانه ی زنبور نکرده باشم و از این منظر که به خاطر نوشته های پیشینم به اندازه ی کافی مورد نوازش قرار گرفته ام, قضاوت را فقط با طرح یک پرسش به خودتان وا می نهم:

 

در شهری که هیچ ماشین سنگینی اجازه ی ورود به خیابان های بسیار عریض تر از این را ندارد؟ کجا هستند ماموران شریف و بسیار زحمتکش پلیس 110, ستاد سد معبر شهرداری, ناظر امور ساختمانی شهرداری منطقه ی مربوطه, پلیس نامحسوس و احتمالا بازرسان آقای رییس جمهور؟ و ایا هیچ یک از شما خوانندگان راهی را می شناسید برای ارسال این مطلب, برای شهردار منطقه ی یک یا دو؟ آقای قالیباف, شورای شهر تهران یا شخص آقای رییس جمهور؟

 

 

زباله بری یا زباله ریزی؟

 این است نتیجه سپردن کار

 به پیمانکاران بخش خصوصی

بدون کنترل و نظارت کافی

نیم ساعت پس از حمل زباله

ساعت ۱۰ شب بود، جلوی منزل قدم می زدم که این صحنه پیش آمد. فکرکردممثل یک شهروند متمدن بایستی تصویری بگیرم و آن را برای یک روزنامه و تعدادی از مسوولین شهری بفرستم.این کار را انجام دادم و تا حدود ۱ بامداد همه چیز را آماده کرده و متن زیر را برای روابط عمومی و سردبیر جام جم و همچنین شهردار منطقه و تمامی اعضای شورای ضهر فرستادم.

دو سه روزی صبر کردم، اما نه فقط از روزنامه ی جام جم خبری نشد، بلکه نامه هایی را هم که برای اعضای شورا شهر فرستاده بودم یکی یکی برگشت خورد. شهر ما با این حساب، باید که به همین صورت باشد. دست کم اینترنتی وجود دارد که می توان این وقایع را ثبت کرد.

با هم آن شکواییه را بخوانیم.

شکایت نخست:

 این است نتیجه سپردن کار

به پیمانکاران بخش خصوصی بدون کنترل و نظارت کافی

  ساعت 10 شب است. در انتهای بلوار 24 متری سعادت آباد قدم می زنم. زباله بر عظیم جثه ی پیمانکار شهرداری می آید, به شتاب برای رسیدن به پست بعدی و اتمام کار در حداقل زمان, سطل فلزی شده ی زباله را بر می دارد,ع کما بیش آن را تخلیه میکند, نیمی از زباله ها بر زمین می ریزد, کارگران به سرعت سوار می شوند و هرچه آنها را صدا می زنم که خیابان را کثیف کردید و وسطل را هم در خیابان رها کردید ترتیب اثر نمی دهند. شاید می دانند رییس شرکتشان قدرتمند تر از آن است که پاسخ شکایت مردم را بدهد.

نیم ساعتی طول می کشد تا دوربینم را پیدا و آماده کرده و بیاورم تا از این صحنه تصویربرداری کنم. بسیاری از زباله ها توسط خودروهای عبوریجا به جا شده و چند خودرو هم آنسو تر و پس از پیچ خیابان دشت بهشت پنچر شده اند. با ناامیدی چند تصویر از بقایای زباله ها و سطل رها شده در خیابان و وآخرین خودرو پنچر شده در انتهای خیابان می گیرم, شاید کسی به این پیمانکار بگوید چرا؟

 احمد علی ساعت نیا

 روزنامه نگار

اینست حاصل شتاب در پیمانکاری

اینست حاصل شتاب های پیمانکاری

و تصویری دیگر

و تصویری دیگر